انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

آن را که خبر هاست برای روز مبادا ،
بسیار می خموشد در خود .

آن که روزی ،می خواهد آذرخشی برافروزد ،
باید که دیر زمانی ابر باشد .

نیچه

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

بودن من یا داشتن او؟

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ب.ظ

تا جایی که می توانستم خودم را به جلو خم کردم... تا تمام سرم زیر هود قرار بگیره... فندک را جلو آورد و آتش کرد... با تمام جانم توی فیلتر نفس کشیدم... و بعد دود خیییلی کمرنگی را بیرون فرستادم... یادم بود که روی دستش چند ضربه بزنم...

سرم را بالا گرفتم و تعالی دود را در انحنای هود تماشا کردم... تماشا کردم و خیلی سعی کردم فکر نکنم... بعد از این همه مدت... اشاره ای کردم و به دستش دادم... رفتم توی حال و روی آن نیمکت کنار تلویزیون نشستم... مورد علاقه ام بود... جادار و به اندازه ی کافی نزدیک... تا جریان خونم را در بن انگشت ها و ران ها و دور سرم احساس کنم...

به باریکه ی نوری که از کنار پرده به زور تو آمده بود و خودش را روی فرش پرت کرده بود نگاه می کردم... و به انگشت هایم که حالشان خوب بود... خودم بودم... برگشتم به سمت سوفیا... که خاب بود... آنجا... پیچیده در پتوی یاسی رنگ... با چشم های بسته و مژه های رو بالا... چشم بستم... بودن من سرنوشت او بود... یا داشتن او سرنوشت من؟

  • یگانه

نظرات (۱)

هر دو ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">