آوارِ لبخند
يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۱۳ ق.ظ
بر لب هایت آواری از یک لبخند
در دست هایم: هیچ
و از نگاهت
سوسوی التماسی گنگ
می تراود در چشم هایم
صمیمانه بخاه
- چه می گویی؟
.
.
.
نگاهم هنوز ناسیراب
چرا گریخت چشم هایت؟
آوار لبخندِ کداممان است
این بارقه های شفاف و گرم
که در سکوتمان شناور است؟
صمیمانه بگویم:
- دست هایم را خالی بپذیر.