جای خالی
دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۰۶ ب.ظ
بله. خبری شده.
خبر رفتن و برگشتن و باز نیامدن.
به غذاهایی فکر می کنم که این چند روز خوردم. ظرف هایی که شستم. فیلم هایی که دیدم. حرف هایی که زدم. حرف هایی که شنیدم. همین دیروز یا امروز بود؟ یا همین چند لحظه پیش که می دیدمت دراز کش روی کاناپه با چین های عمیقی که روی پیشانی ات می انداختی و با این کارت القا می کردی که حرف هایت مهم است... من نمی شنیدم. نمی شنیدمت. پوست مهتاب گونت را می دیدم با گونه های صورتی رنگ و یقه ی باز پیراهن سبزت را... و پیش پیش می دیدم که نیستی. که ساعت 4 روز 2 شنبه فرا رسیده و تو رفته ای.
- ۹۲/۰۹/۲۵