انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

آن را که خبر هاست برای روز مبادا ،
بسیار می خموشد در خود .

آن که روزی ،می خواهد آذرخشی برافروزد ،
باید که دیر زمانی ابر باشد .

نیچه

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

شام آخر

شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۱ ق.ظ

نه اینکه خیلی استرس داشته باشم..‌. نه اینکه هییییچ..‌. کلن اومدن عمه اینا این دو سه روز نوازشگر بود و فراموشی بخش... حرف زدیم و خندیدیم و گردش رفتیم و ... خوب بووود.

اما نمیتونم بگم در کل همه چیز هم معمولی و مثل همیشه ست... اون موج دالبری که از سر شکم تا اون دل لیز میخوره و برمیگرده؛ هر از گاهی نگرانی مو حاضر غایب میکنه... هستم بابا... هستم... حاضرم... اما میخام بخابم دیگه...

اما اوج همنوایی شبانه ارکستر طبیعت با جان ملتهب و امیدوارم اینه که تی وی بزنم و برنامه تکراری و نامرتبط بی بی سی از وسط پخش این اجرای شهیار قنبری باشه:

 موی تو آرامش آب

بوی تو عطر صد کتاب

بوسه ی جادویی تو

کشف دوباره شراب

تو بهترین صحنه شو

برهنه شو برهنه شو

میرم که بخابم.

  • یگانه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">