انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

آن را که خبر هاست برای روز مبادا ،
بسیار می خموشد در خود .

آن که روزی ،می خواهد آذرخشی برافروزد ،
باید که دیر زمانی ابر باشد .

نیچه

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

...

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۶:۵۱ ب.ظ

داشتی بهم میگفتی یک زن معمولی نیستم... هیچوقت نبودم.. . نمی‌دانستم ته منظورت چیست؟ از روی تحسین میگفتی یا عکسش... ولی تا الان بهش فکر کردم... چه چیز معمولی ای توی زندگیت میخواستی که من نداده بودم به تو؟ چه چیز غیر معمولی در زندگیت داشتی که از طرف من به تو تحمیل شده بود...

یادم است... یادم می آید... بگذار تکرار نکنم... باشد... باشد... 

برای هردومان گران بود... رد شدیم اما از آن... رد شدیم...

این هم از همان دست غیر معمولی بودنم است... تو می‌روی با سوفیا بازی میکنی..  خسته کننده ترین بازی های تاریخ... در بدترین حالی که در تو سراغ دارم... عزیزم... عزیزترینم ... 

من اما نشستم روی مبل..  بغض کرده ام... نگاهت میکنم... اشک هایم می‌ریزد... غیر معمولی است این همه تاثر بخاطر چند سطر نوشته؟ فقط دارم تمرین میکنم قوی تر بشوم..  شجاع تر. 

  • یگانه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">