انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

آن را که خبر هاست برای روز مبادا ،
بسیار می خموشد در خود .

آن که روزی ،می خواهد آذرخشی برافروزد ،
باید که دیر زمانی ابر باشد .

نیچه

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تسلای تنهایی» ثبت شده است

ستاره ی بزرگی بر دامنم فرو افتاده است

ما را سر شب زنده داری است

برای نیایش به زبانی دیگر

شرحه شرحه همچون چنگ

ما را سر ِ آشتی است با شب

لبریز خدا

قلب های ما کودکانند

نیازمند خابی شیرین

و لبان ما در جستجوی بوسه اند

از چیست تردید تو؟

قلبم را پیوند مزن با قلبت

این خون توست که همواره سرخی می بخشد به گونه های من

ما را سر آشتی است با شب

آن گاه که یکدیگر را تنگ در آغوش می گیریم، مرگ می میرد

ستاره ای بزرگ فرو افتاده است بر دامنم

 

 

خانم الزه لازکر-شولر 

Else Lasker - Schuler

پ. ن. : البته حافظ خودمون می گفت: چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود         ور آشتی طلبم با سر عتاب رود

  • یگانه
اگر یک نفر
هر آنچه که
از درونش برمی آید را بنویسد

بی شک از درون او
کسی رفته است

ایلهان برک / ترجمه :سیامک تقی زاده
  • یگانه
تمامی روزها یک روزند
تکه تکه میان شبی بی پایان...........


شمس لنگرودی
  • یگانه

من از وقت هایی که نیستی می‌ترسم

و از وقت‌هایی که هستی بیشتر می‌ترسم

نیستی می‌ترسم، رفته باشی نیایی

وقتی که هستی می‌ترسم بروی...برای همیشه بروی

 

" افشین صالحی "

 
  • یگانه

خوش به حال لک لک ها

که خابشون 
"واو" نداره.
  • یگانه