انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

آن را که خبر هاست برای روز مبادا ،
بسیار می خموشد در خود .

آن که روزی ،می خواهد آذرخشی برافروزد ،
باید که دیر زمانی ابر باشد .

نیچه

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

تک تک نعمت های زندگیم

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۶ ب.ظ

به نظرم شرم آور است، واقعن شرم آور است که با دیدن بدبختی ها، گرفتاری ها و حقارت انسان های دیگر، در زندگی و منشِ خود، به احساس شاد بودن و خوشبختی دست پیدا کنیم. 

شاید باید این گونه بگویم؛ هنگامی که نشستم و تک تک نعمت های زندگیم را شمردم، خود را شادترین موجود جهان دانستم. البته نقش بدبختی انسان های دیگر، در قسمت برشمردنِ نعمت های زندگی مان بسیار موثر است.

 

پ.ن. : تا وقتی که می توانم در هم ریختگی های این روبیک را سامان دهم... تا وقتی که یک کتاب دیگر از لیست قدیمی ام را پیدا می کنم و وقت دارم برای خواندنش... تا وقتی می توانم کتلت بپزم... تا وقتی لاک پشتم از دستم کاهو می خورد... تا وقتی عطر مورد علاقه ام را روی لباس زنی مسافر در تاکسی پیدا می کنم... تا وقتی دور از چشم مربی پیلاتس چند تا حرکت را جا می زنم و احساس ماجراجویی می کنم... تا وقتی روی تخت خودم بهترین خاب ها از آن خود دارم... تا وقتی تلفن مامانم را از روی زمان زنگ زدنش حدس می زنم... تا وقتی این شال صورتی و اون رژ اکلیلی رو با هم ست می کنم... تا وقتی برای بی مخاطب ترین پیام ها، مخاطب دارم... تا وقتی رنگ موی جدیدی، می تواند دوباره رگه های سپید موهایم را محو کند... تا وقتی صدای خنده های نازنین می آید... تا وقتی درخت های باغمان بادام دارند... تا وقتی بازی های کامپیوتری ادامه دارند... تا وقتی خمیردندان لیمویی داریم...  تا وقتی مسکن هست برای درد... تا وقتی فروغ هست... تا وقتی باد هست... تا وقتی صدای ویولون بیژن مرتضوی هست... چقدر خوشبختم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">