انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

آن را که خبر هاست برای روز مبادا ،
بسیار می خموشد در خود .

آن که روزی ،می خواهد آذرخشی برافروزد ،
باید که دیر زمانی ابر باشد .

نیچه

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

چراغ ها را من خاموش می کنم

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۵۴ ق.ظ

در را می بندم و بر می گردم به سمت اتاق. می ایستم نگاه می کنم: یکی دو تا لباس روی دسته ی مبل و یکی دو تا لیوان روی میز. کنترل ها جلوی تلویزیون روی زمین افتاده اند. چراغ آشپزخانه را خاموش می کنم و از همان جا ساعت روی ماکروفر رانگاه می کنم: 7/42 هنوز. بروم یک سری به نت بزنم. می روم بالا. چراغ دستشویی را خاموش می کنم. می روم توی اتاق خاب. حوله را در می آورم و لباسی به تن می کنم. چراغ را خاموش می کنم و بر می گردم توی اتاق و پشت کامپیوترم. روز بسیار پرمشغله ای است. با غذا دادن به لاک پشتم شروع می کنم. 

پ.ن: یک بار که نوشته را خاندم این عنوان خودش آمد توی ذهنم.

  • یگانه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">