چراغ ها را من خاموش می کنم
دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۵۴ ق.ظ
در را می بندم و بر می گردم به سمت اتاق. می ایستم نگاه می کنم: یکی دو تا لباس روی دسته ی مبل و یکی دو تا لیوان روی میز. کنترل ها جلوی تلویزیون روی زمین افتاده اند. چراغ آشپزخانه را خاموش می کنم و از همان جا ساعت روی ماکروفر رانگاه می کنم: 7/42 هنوز. بروم یک سری به نت بزنم. می روم بالا. چراغ دستشویی را خاموش می کنم. می روم توی اتاق خاب. حوله را در می آورم و لباسی به تن می کنم. چراغ را خاموش می کنم و بر می گردم توی اتاق و پشت کامپیوترم. روز بسیار پرمشغله ای است. با غذا دادن به لاک پشتم شروع می کنم.
پ.ن: یک بار که نوشته را خاندم این عنوان خودش آمد توی ذهنم.
- ۹۲/۱۱/۲۸