بر فرازِ "بودن"
سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ب.ظ
همین دنیای عادی و تکراری را می شود جور دیگری دید...
باور کردنش که هیچ، حتا تصورش هم سخت است؛ اما می شود. می شود زمان را تا چند برابر کش داد. می شود مکان های نزدیک را دور و مکان های دور را نزدیک دید. می شود بی اختیار خندید. تا حد مرگ خندید. می شود یک دست بازی حکم را 7 ساعت به درازا کشاند. می شود بی محابا رقصید. تا جایی که زانوهایت درد بگیرد و نفست بند بیاید باز هم بیشتر رقصید. می شود گفت و نرنجید. شنید و نگریخت... آخ که می شود. واقعن می شود. باید بهایش را بپردازی. بهایش، میدانی؟
- ۹۳/۰۳/۰۶