انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

انسانی زیادی انسانی

از خدا می طلبم صحبت روشن رایی

آن را که خبر هاست برای روز مبادا ،
بسیار می خموشد در خود .

آن که روزی ،می خواهد آذرخشی برافروزد ،
باید که دیر زمانی ابر باشد .

نیچه

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

تسلیم

جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

این همه تاب... این همه نوسان...

در یک سرگیجه ی دائمی...

روزها می گذرند... امواج ریزشان را حس می کنم... با مشت های ضعیفی که کوبیده می شوند بر شقیقه... شکم... و پشت ساق هایم...

نه بدان سختی که پیش بینی کرده بودم... می گذرد.

نمی دانم چه کارهایی ممکن است از من سر بزند... این همه تعلیق و بی تعلقی سرانجام می کشاندم... به سمتی که شاید نباید.

  • یگانه

نظرات (۱)

  • ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
  • لایک
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">